سایناساینا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره

ساینا , عسل مامان و بابا

یه عالمه خبر جدید

پرنسس مامان  قلمبه ی مامان سلااااااااااااااااااااااااااام می خوام واست بگم 25 بهمن (14 فوریه) تولد بابا گلی بود و یه مهمونی کوچولو گرفته بودیم و دوستای بابا را دعوت کرده بودیم و کلی رقصیدیم  شما هم کلی خوشگل کرده بودی و همش می خندیدی و کلی شاد بودی و به عالمه کادو واسه بابایی گرفته بودی گل دخترم دیگه اسمت را می شناسی و وقتی صدات می کنم سرت را می چرخونی و نیگا می کنی  عقب عقب می ری و بعضی وقتها سرت می شه مرکز و دور خودت می چرخی یه عالمه هم با جدیت صحبت می کنی و منتظر می مونی تا جواب بشنوی  مامانی تموم مدت می خندی و کلا فقط شادی و وقتی خسته می شی غر می زنی قربو...
27 بهمن 1390

واکسن 4 ماهگی

پرنسس مامان 2 روز پیش رفتیم واکسن زدیم  قربون دختر شجاعم برم من , که این همه شجاع بودی این دو روزه یه کوچولو تب داشتی و ناله می کردی اما الان خوب خوب هستی وزنت 7 کیلو 150 گرم بود  الان 1 هفته می شه که پاهات را محکم می گیری و می خوای بکنی تو دهنت هر کاری می کنم  مخندی و از خنده غش می کنی قربون چشات برم من که هر جا می رم دنبال من چشات می چرخه وقتی بغل بابا هستی حسابی کیف می کنی و همش می خندی دیوونتم مامانم اینم از عکس شما در مطب دکتر   ...
13 بهمن 1390

4 ماهگی مبارک مامان جونم

دختر گلم  شیرین عسل  امروز 4 ماهه شدی 4 ماهه اومدی و سراسر زندگی مارا غرق خوشبختی کردی امروز بعد از ظهر باید بریم دکتر و واکسن بزنیم  از این روزا واست بگم که الان 20 روزه آب دهنت که عین شهد عسل می مونه همینجوری روونه و همه جا را خیس آب می کنی دامنه اصواتت حسابی وسیع شده و یه عالمه صوت جدید همش به کار می بری وقتی باهات حر ف میزنم حسابی گوش میدی و بعدش هم جوابم را میدی عاشق آب بازی هستی و همش واسه خودت دست و پا میزنی هر دوتا مشتت همیشه تو دهنت هستش و وقتی شیر می خوری انگشت اشارت را هم زمان می کنی تو دهنت وقتی بابا با تلفون باهات حرف می زنه اولش می خندی و بعدش کلی دنبا...
10 بهمن 1390
1